نویسنده: مسلم خدری
کلمه «تدبّر» به صیغههای مختلف، چهار بار در قرآن آمده است. در لسان العرب «تدبّر» به معنی تفکر و اندیشیدن و ژرفنگری است.(1) معمولاً این کلمه برای سخنی به کار میرود که کوتاه لفظ و پر معنی باشد.(2)
خداوند متعال در مورد کتابش «قرآن» میفرماید: کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ(ص/29) ترجمه: قرآن کتاب پر منفعتی است که برای شما فرستادهایم تا درباره آیههایش بیندیشید و خردمندان پند گیرند.
این آیه حاوی نکاتی است که باید به دقت به آنها نگریست.
نکته اول: در لفظ « لیدبّروا» در آیه مذکور است که قرائت «لِتدبّروا» را نیز در آن جایز دانسته اند بر اساس لفظ اولی که قرائت عامه است همه مردم از کافر و مسلمان و منافق وظیفه دارند در قرآن بیندیشند و دلایل و حجتهای آن را مورد بررسی قرار دهند و بر اساس لفظ دومی که قرائت ابوجعفر و عاصم است اندیشیدن در قرآن، تنها وظیفه پیامبر و پیروانش است.
امام طبری می گوید: صواب آنست که هر دو قرائت مشهور و هر دو معنی صحیح اند و قاری به هر کدام قرائت کند راه صواب رفته است.(3)
حسن گفته است کلمه «لیدبّروا ایاته» بمعنی پیروی کردن و تبعیت آمده است(4) که اگر به دقت نگاه کنیم بین این دو دیدگاه ، یعنی « اندیشیدن و پیروی» تفاوت چندانی نیست بلکه یکی اهداف کوتاه مدت را دنبال میکند و دیگری اهداف بلند مدت به تعبیر دیگر هر دو معنی در ارتباط تنگاتنگ با همدیگر هستند زیرا تا اندیشیدن صورت نگیرد پیروی بدنبال آن نمیآید. به تعبیر رساتر اول باید در قرآن فکر کرد و به آن اندیشید سپس جنبه عملی و اجرائی به آن داد.
بر اساس دیدگاه حسن، فلسفه نزول قرآن اجرائی کردن آن است و بر اساس نگاه عموم، فلسفه نزول قرآن، اندیشیدن و تفکر در آن است که گاهی اندیشیدن منجر به پیروی و گاهی در سطح اندیشه باقی میماند و جنبه عملی به خود نمیگیرد.
اما ادامه آیه «و لیتذکّر اولوالالباب» به صراحت میرساند صاحبان خرد و اندیشمندان از قرآن پند میگیرند.
ابن عاشور در معنی « تدبّر» این چنین گفته است: «تدبّر» به معنی اندیشیدن و تأملی است که صاحبش را به شناخت معانی آن میرساند به گونهای که هر بار در قرآن تدبّری صورت گیرد معنای تازهای به ذهن میرسد که در نگاههای اولیه به چشم نمیآمد.(5)
نکته دوم: این است که قرآن با عقل و اندیشه آدمیزاد سرو کار دارد و تنها صاحبان خرد و اندیشمندان از آن پند و ارندرز میگیرند.
نکته سوم: فلسفه «تدبّر» در قرآن رسیدن به معانی و اسرار کتاب خدا و اجرا کردن آن در زندگی است.
امام حسن بصری میفرماید:
از خردسال و بزرگسال این قرآن را میخوانند که بسیاری از آنان به حفظ حروفش میپردازند و حد ومرز آن را میشکنند حتی از میان آنان کسانی هستند که به خدا سوگند میخورند تمام قرآن را خوانده اند و حتی حرفی از آن را به جا نگذاشته اند اما به خدا قسم این چنین افراد همه قرآن را بجا گذاشته اند زیرا آثاری از قرآن بر اخلاق و رفتارشان مشاهده نمیشود. ادامه میدهد که «تدبّر» قرآن به حفظ کردن حروف و ضایع نمودن حدودش نیست و سوگند میخورد چنین افرادی از عقل و خرد بهرهای نبرده اند و فرزانه نیستند و از خدا میخواهد امثال اینها را زیاد نکند و خودش را از زمره کسانی که « تدبّر» و تفکر در قرآن میکنند به حساب بیاورد نه از زمره قاریان خودپسند و متکبر.(6)
خداوند متعال نه تنها پیامبر و پیروانش را به تدبّر در قرآن دعوت میکند بلکه منافقین و مشرکان را از اینکه در قرآن تدبّر نمیکنند مورد سرزنش و توبیخ قرار میدهد. و میفرماید: افلا یتدبّرون القرآن و لو کان من عند غیر الله لو جدوا فیه اختلافاً کثیراً (82 نساء).
ترجمه: چرا در قرآن نمیاندیشند و معانی و مفاهیم آن را بررسی نمیکنند اگر این قرآن از جانب غیر خدا بود در آن تناقضات و اختلافات فراوانی پیدا میکردند صاحب تفسیر فتح القدیر معتقد است این آیه بر «وجوب» تدبّر در قرآن» دلالت دارد.(7)
ثعالبی معتقد است تدبّر در قرآن « موجب ضمانت تمام نیکیها برای صاحبش است(8) و خواندن قرآن به عجله، تأثیر چندانی در درون آدم ندارد.
امام فخر رازی نیز در تفسیر این آیه نکاتی را یادآور میکند که به دو نکته از آنها اشاره میکنم.
نکته اول: میفرماید: برخلاف کسانی که معتقدند نمیتوان قرآن را فهمید این آیه دلالت بر روشن بودن معنی آیات دارد زیرا اگر معنی قرآن قابل درک نبود خداوند منافقین را به «تدبّر در قرآن» وا نمیداشت.(9)
نکته دوم: این آیه دلیل بر «وجوب» نظر و استدلال و ردی بر تقلید است(10) زیرا خداوند متعال منافقین را مأمور به استدلال کرده است. تا به صحت رسالت پیغمبر پی ببرند.
در سوره محمد نیز خداوند متعال میفرماید:
افلا یتدبّرون القرآن ام علی قلوب اقفالها (محمد: 24)
ترجمه: چرا در قرآن نمیاندیشید و دلایلی که قرآن برای اثبات حقانیتش به آن استدلال میکند بررسی نمیکنند؟ آیا قفلهای بر دلهایشان زده شده است.
این آیه نیز همانند آیه 82 سوره نساء منافقین را مورد سرزنش قرار میدهد که چرا در قرآن نمیاندیشند و دلایل آن را بررسی نمیکنند و به حقانیت آن پی نمیبرند.
ابن کثیر و بسیاری از مفسرین معتقدند که کلمه أم در آیه منقطع و به معنی «بَلْ» است(11) یعنی علت اینکه منافقین در قرآن نمیاندیشند و آن را مورد بحث و بررسی قرار نمیدهدند و به دلایل آن گوش فرا نمیدهند این است که قفلهای بر قلب آنان زده شده است و به همین خاطر موعظه و پند و اندرزهای قرآنی در وجود آنان تأثیر گذار نیست.
از میان دانشمندان علم نحو سیبویه معتقد است کلمه أم در آیه متصل است که به معنی «یا اینکه» بر دلهایتان قفل زده شده است و ابوحیان و گروهی دیگر کلمه «ام» را منقطع و به معنی «بَلْ» دانسته اند. یعنی علت عدم اندیشیدن در قرآن قفل بر قلبهایشان است.(12)
شنقیطی در تفسیر این آیه میگوید:
معلوم است کسی که به منظور فهم و درک معانی قرآن و عمل بدان ، مشغول به تدبّر در قرآن نشود چنین شخصی در حقیقت از قرآن روی گردان و مستحق توبیخ و سرزنش است و میفرماید: پیغمبر خدا از دست چنین کسانی روز قیامت پیش خدا شکایت می کند و می فرماید: یا ربّ ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجوراً پروردگارا: قومم قرآن را رها کرده اند در ادامه می فرماید آیات مذکور یعنی آیات (82:نساء، 68:مؤمنون و 29: ص) دلالت بر آن دارد که تدبّر و فهمیدن قرآن و آموزش و عمل نمودن به آن برای مسلمانان امری ضروری و حیاتی است زیرا پیامبر(ص) در حدیث صحیح فرموده است: بهترین شما کسی است که قرآن را یاد میگیرد و به دیگران میآموزد.
سپس میگوید: دوری جستن از کتاب خدا و فهم نکردن و عمل ننمودن بدان از بزرگترین و زشت ترین منکرات است اگرچه طرف تصور کند بر هدایت است.
بر آدم فهمیده پوشیده نیست کسی که به مذاهب تدوین شده اکتفا کند و به بهانه اینکه مذاهب همه چیز را گفته اند خود را از کتاب و سنت بی نیاز بداند دچار بزرگترین اشتباه شده است. زیرا چنین تفکری با کتاب خدا، سنت رسول و اجماع صحابه و اقوال امامان چهارگانه همخوانی ندارد و صاحب چنین اندیشیهای نیز بر خلاف دستور الله و رسولش و تمام اصحاب و امامان چهارگانه درود و رحمت خدا بر آنان باد حرکت کرده است.(13)
همچنان خداوند خداوند متعال در آیه 68 سوره مؤمنون مشرکین را مورد توبیخ و سرزنش قرا میدهد که چرا در قران تدبّر نمیکنند و میفرماید: افلم یدبروا القول ام جاءهم ما لم یأت اباءهم الاولین. ترجمه: آیا درباره معنی و مفاهیم آیات قرآنی نمیاندیشند یا اینکه مطالبی برای آنان آمده است که برای نیاکانشان نیامده؟
ابن عاشور در ذیل این آیه بیان میدارد علت عناد و لجاجت مشرکین که منجر به کفر آنان گشته است «عدم تدبّر» و اندیشیدن آنان در قرآن کریم است.(14)
امام فخر رازی فلسفه تدبّر در قرآن را ترک باطل و رجوع به حق دانسته است.(15)
سعدی معتقد است این آیه دلالت دارد بر اینکه تدبّر در قرآن به سوی همه خوبیها دعوت میکند و از تمام بدیها انسان را باز میدارد و معتقد است علت عدم تدبّر در قرآن وجود قفل بر دلها است زیرا اگر قفلی نبود و آنان خوب در قرآن میاندیشیدند همان تدبّر موجب ایمان و دوری آنان از کفر میگشت.(16)
طنطاوی معتقد است اگر در قرآن اندیشیدن صورت گیرد فهمیده میشود که قرآن از پند و اندرز و آداب و داستانها و مسایل عقیده و شریعت برخوردار است که میتواند آنان را رستگار و به راه راست هدایت کند. (17)
از آنچه تا کنون بیان شد به خوبی روشن گردید که تدبّر در قرآن واجب و عدم تدبّر در آن موجب توبیخ و سرزنش خداوند میگردد. حال نکتهای که در اینجا مطرح است شیوه و روش به اجرا در آوردن این پیام الهی در زندگی است.
آنچه که در این راستا به نظر میرسد خداوند متعال شیوه اجرا و کاربردی کردن آیات تدبّر را در قرآن به پیامبرش آموخته و فرموده است و رتّل القرآن ترتیلاً یعنی قرآن را با ترتیل بخوان.
تعدادی از مفسرین قرآن نیز به این موضوع اشاره فرموده اند که از طریق «ترتیل» «تدبّر» حاصل میشود.
در فیض الرحمن تفسیر جواهر القرآن آمده است که: به وسیله ترتیل قرآن، تدبّر و تفکر حاصل و دلها به حرکت در میآیند.(18)
رشید رضا صاحب تفسیر المنار میفرماید: بزرگترین ذکر زبان که همراه با قلب باشد ترتیل قرآن با تدبّر است.(19)
واژه «ترتیل» از ماده «رَتَلْ» ( بر وزن قَمَرْ) به معنی منظم بودن و مرتب بودن است. لذا کسی که دندانهایش خوب و منظم و مرتب باشد عرب به او رتل الاسنان میگوید. روی این جهت «ترتیل» به معنی پی در پی آوردن سخنان یا آیات روی نظام و حساب گفته شده.(20)
ابن اثیر در نهایه گوید: ترتیل قرائت آن است که با تأنی و آشکار، گفتن حروف و حرکات باشد. راغب میگوید ترتیل آنست که کلمه به آسانی و صحیح ادا کنند. صحاح آن را با تأنی خواندن و درست ادا کردن حروف گفته است.(21)
خرم دل در تفسیر آیه گفته است ترتیل یعنی تلفظ صحیح حروف و واژهها همراه با تدبّر و تفکر در مفاهیم و معانی(22)
این تعاریف از ترتیل از سوی لغت دانان و مفسرین با تعریفی که از زبان پیغمبر(ص) در رابطه با ترتیل آورده اند همخوانی دارد.
در تفسیر ماوردی نقل شده است پیغمبر خدا(ص) به ابن عباس فرموده هنگامیکه قرآن را خواندی آن را با ترتیل بخوان. ابن عباس میگوید پرسیدم: ترتیل چیست؟ پیامبر(ص) فرمود: «بَینْهُ تبیناً و لا تبتره بتْرَ الدقل و لا تهذه هذا الشعر و لا یکون هم احدکم اخر السورة.
ترجمه: حروف و کلمات آن را کاملاً روشن ادا کن نه همچون خرمای خشکیده(یا ذرات شن) آن را پراکنده کنی و نه همچون شعر آن را با سرعت پشت سرهم بخوانی نباید همّ شما این باشد که به سرعت سوره را به پایان رسانید. (23)
و در مجمع البیان نیز معنی ترتیل به همین مضمون آمده است و تنها به ترجمه آن اکتفا میکنم. روف و کلمات آن را کاملاً روشن ادا کن نه همچون خرمای خشکیده(ذرات شن) آن را پراکنده کنی و نه همچون شعر آن را با سرعت پشت سرهم بخوانی به هنگام برخورد با عجانب قرآن توقف کنید و بیندیشید و دلها را با آن تکان دهید و هرگز نباید همّ شما این باشد که به سرعت سوره را به پایان رسانید.(24)
متأسفانه امروز بسیاری از مسلمانان از این واقعیت فاصله گرفته اند و از قرآن تنها به الفاظی اکتفا نموده اند، و همشان فقط ختم سوره و ختم قرآن است بی آنکه بدانند این آیات برای چه نازل شده؟ و چه پیامی را ابلاغ میکند؟ درست است که الفاظ قرآن نیز محترم و خواندن آن دارای فضیلت است ولی نباید فراموش کرد که این الفاظ و تلاوت مقدمه بیان محتوا است.(25)
با توجه به دیدگاه مفسرین که ارائه شد شیوه اجرا کردن تدبّر در قرآن از طریق «ترتیل» است و آن چیزی است که هم خدا به ترتیل قرآن پرداخته و رتلناه ترتیلاً و هم پیغمبرش حضرت محمد(ص) را مأمور به ترتیل کرده است.
به طور خلاصه «قرآن» برنامه زندگی و هدایتگر به سوی بهترین و استوارترین و ماندگارترین راهها است و در تمام مراحل و جوانب زندگی بهترینها را به پیروانش ارائه میدهد و برای دستیابی به هدایت صحیح ترین روش تعامل با آن تدبّر و تفکر در آن است. زیرا بوسیله تدبّر انسان به اسرار و معانی قرآن پی میبرد و حقایق بر او آشکار میگردد و حق و باطل را از هم جدا میکند و از تقلید، کج فهمی سطحی نگری و همه تاریکیهای خود ساخته بشری نجات پیدا می کند و بوسیله تدبّر است که او میفهمد قرآن مبارک و پر از خیر و برکت است و از تناقض و اختلاف به دور است و پیروانش را از سردرگمی و نزاع و کشمکش و اضطراب و پریشانی نجات می دهد و تا کسی در این مسیر قدم بر ندارد به این حقیقت پی نخواهد برد و به تعبیر خداوند و ما یتذکر الا اولو الالباب و لیتذکر اولوالالباب.
در پایان برای اجرا کردن دستور خدا، در زمینه «تدبّر در قرآن» توجه خردمندان امت اسلامی از اندیشمندان و علماء و خیرین و دلسوزان را به این نکته جلب میکنم که برای رسیدن به رضایت خدا و زندگی بهتر در این دنیا و سعادت آخرت در کنار مدارس ، علی الخصوص مدارس دینی و هر جائی که زمینه آن فراهم است شعبهای را به منظور « تدبّر در قرآن» در نظر بگیرند. امید است با اجرای آن بتوانیم وحدت و انسجام بیشتری در میان امت اسلامی ایجاد کرده و هر چه بیشتر و سریعتر و بهتر بتوانیم به اهداف عالیه قرآن برسیم.
منابع:
(1) لسان العرب جزء 4 ص 369
(2) ابن عاشور ج 12 ص 221 ذیل آیه 29:ص
(3) تفسیر امام طبری ج 21 ص 191 ذیل آیه 29:ص
(4) تفسیر نبوی ج 7 ص 88 ذیل آیه 29:ص
(5) ابن عاشور ج 12 ص 221 ذیل آیه 29:ص
(6) تفسیر زمخشری ج 6 ص 17 ذیل آیه 29:ص
(7) تفسیر فتح القدیر ج 2 ص 180 ذیل آیه 82: نساء
(8) تعالی ج 1 ص 332 ذیل آیه 82:نساء
(9) تفسیر امام فخر رازی ج 5 ص 301 ذیل آیه 82: نساء
(10) تفسیر امام فخر الدین ج 5 ص 301 ذیل آیه 82:نساء
(11) تفسیر ابن کثیر ج 7 ص 320 ذیل آیه 24: محمد
(12) الوسی ج 19 ص 154 ذیل آیه 24: محمد
(13) شنقیطی ج 7 ص 358 ذیل آیه 24: محمد
(14) ابن عاشور ج 9 ص 385 ذیل آیه 68 مؤمنون
(15) امام فخر رازی ج 11 ص 196 ذیل آیه 68: مؤمنون
(16) سعدی ج 1 ص 554 ذیل آیه 68: مؤمنون
(17) طنطاوی ج 1 ص 3027 ذیل آیه 68: مؤمنون
(18) فیض الرحمن تفسیر جواهر القرآن ج 2 ص 447 ذیل آیه 4: مؤمنون
(19) تفسیر المنار
(20) تفسیر نمونه جزء 1 ص 6413
(21) قاموس قرآن فارسی ج1 ص 783
(22) تفسیر خرم دل جزء 1 ذیل آیه 4: سوره زمر
(23) تفسیر ماوروی ج 3 ص 200 در تفسیر آیه 32 فرقان
(24) مجمع البیان ج 11 ص 335 ذیل آیه 32 فرقان
(25) تفسیر نمونه ج 1 ص 10812 ذیل آیه 4 مزمل
نظرات